
آخرین آمار اعلام شده حاکی از این است که برخی از سرانه 2 دقیقه در شبانه روز اطلاع میدهند و برخی 7 دقیقه در شبانه روز.
البته اینها ارقامی است که از سوی معاون فرهنگی وزیر ارشاد بارها تکذیب شده است. ولی در سال 87 رئیس کتابخانه ملی ایران عنوان کرد: سرانه کتابخوانی در کشور برای هر نفر تنها دو دقیقه در شبانه روز است. این سرانه با افزودن کتب درسی برای برخی از افراد در شبانه روز حدود شش دقیقه است هر سال، تعداد زیادی آمار غیر رسمی و غیر دقیق منتشر میشود که همه را گیج کرده است. علی اکبر اشعری، رئیس کتابخانه سازمان اسناد ملی ایران که مشاور فرهنگی رئیس جمهور هم هست، اعلام کرده که سرانه مطالعه هر ایرانی در شبانه روز فقط 2 دقیقه است. البته در این محاسبه کتابهای درسی در نظر گرفته نشدهاند. اشعری گفته است اگر زمان درس خواندن را هم به این رقم اضافه کنیم، سرانه مطالعه هر ایرانی میشود 6 دقیقه. وحشتناکی این رقم، وقتی بهتر مشخص میشود که بدانیم سرانه مطالعه آمریکاییها 20 دقیقه، انگلیسیها 55 دقیقه و ژاپنیها 90 دقیقه است. منصور واعظی ، دبیر کل نهاد کتابخانههای عمومی کشور اعلام کرد سرانه مطالعه در کشور اصلا ً کم نیست و این سرانه در کشور ما در هر روز 18 دقیقه است تازه این عدد، فقط برای مطالعه کتابهای غیر درسی و غیر کاری است. علاوه بر این کتابها، در محاسبه واعظی، مطالعه قرآن و کتابهای مذهبی و خواندن مطلب در اینترنت هم محاسبه نشده (که البته در هیچ کجا این آمار به سرانه مطالع اضافه نمیشود). به نظر واعظی، تنها مشکل فعلی مطالعه مردم وضعیت کتابخانههاست. او میگوید طی 2 سال آینده، باید ظرفیت کتابخانههای عمومیکشور 2 برابر شود.
محمد سالاری، مدیر کل دفتر برنامهریزی و مطالعات فرهنگی و کتابخوانی، گفته است آمار قدیمی 2 دقیقه در روز که همه جا گفته میشود و همه به آن استناد میکنند، سیاه نمایی است و آمار واقعی کتاب خواندن در ایران، روزی 2 ساعت، یعنی 120 دقیقه است نه 2 دقیقه! یعنی 30 دقیقه بالاتر از رکوردآمار کتابخوانی در در جهان. سید جواد حسینی فرماندار مشهد در گردهمایی اعضای انتصابی انجمن کتابخانههای عمومی مشهد اعلام کرده بود که سرانه مطالعه هر ایرانی 95 دقیقه است! تنها باری که یک آمار نسبتا ً رسمی منتشر شد، سال 81 بود که مرکز پژوهشهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 28 استان را بررسی کرد و اعلام کرد سرانه مطالعه ایرانیها 7 دقیقه در روز است. سرانه مطالعه یعنی این که هر نفر به طور میانگین در روز چقدر کتاب میخواند. برای به دست آوردن این عدد، زمان کتاب خواندن همه افراد یک جامعه را با هم جمع میکنند و تقسیم میکنند به تعدادشان. همه کشورهای دنیا، هر سال یارانه مطالعهشان را حساب میکنند و از روی این عدد میفهمند که وضعیت کتاب و کتاب خوانی در کشورشان چطور بوده. اما ماجرای این عدد در کشور ما کمی پیچیده شده و هر مسؤولی یک عدد متفاوت را اعلام میکند.
تنها باری که یک آمار نسبتا ً رسمی منتشر شد، سال 81 بود که مرکز پژوهشهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 28 استان را بررسی کرد و اعلام کرد سرانه مطالعه ایرانیها 7 دقیقه در روز است.
بین این همه آمارهای ضد و نقیض، سازمان ملی جوانان هم آمار جداگانه ای منتشر کرده است. دکتر اسحاقی معاون مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان میگوید: 76 درصد از جوانان، روزانه کمتر از 30 دقیقه مطالعه میکنند. سازمان برای به دست آوردن این آمار، یک پژوهش بین 120 نفر اهل قلم انجام داده. کارشناسان سازمان، میگویند 46 درصد از جوانان هر روز بین 4 تا 30 دقیقه مطالعه میکنند، 30 درصد آنها کمتر از 4 دقیقه در روز مطالعه میکنند، 13 درصد تا یک ساعت مطالعه میکنند، 7 درصد یک تا 2 ساعت و فقط 4 درصد باقیمانده هستند که بیشتر از 2 ساعت در روز کتاب میخوانند.
بعد از اعلام آمارهای ضد و نقیض صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد وقت در مصاحبه ای که با روزنامه اطلاعات کرد گفت: در مورد سرانه مطالعات حال حاضر کشور، هیچ آماری ندارد و نمیداند آنهایی که در مورد سرانه مطالعه آمار میدهند آن را از کجا آورده اند. وزیر ارشاد اعلام کرد برای به دست آوردن آمار درست کاری می کند. درحال حاضر نهاد کتابخانههای عمومی سراسر کشور کمیته ای تشکیل داده به نام «کمیته سنجش میزان مطالعه». این کمیته قرار است نوع، موضوع و قالبهای مطالعه در ایران را بررسی کند و برای این کار در نظر دارد پرسشنامههایی را بین مردم پخش کند. قرار است این بار، اندازه مطالعه در گروههای سنی مختلف بررسی شود و این بار، مطالعه کتابهای درسی و قرآن و کتابهای دعا هم به طور جداگانه در نظر گرفته شود. معضل کتابخوانی در کشور به مانند بسیاری دیگر از مشکلات فرهنگی دیگر، یک مسئله یکبعدی نبوده و عوامل بسیاری در بهوجود آمدنش صاحب نقشند. عدم وجود هماهنگی در بخش تولید یکی از دلایل است در مقابل هزاران کتاب تنها در چند زمینه محدود چاپ و پخش میشود. همچنین علاقه بعضی ناشران و نویسندگان به فعالیت در حوزه کارهای سطحی و تولید و نشر کتابهای بسیاری با موضوعات به اصطلاح «عامهپسند» بر این دلایل میافزادید. در واقع عموم جامعه به غیر رمانهای عشقی، کتب روانشناسی سطحی و آموزش راههای موفقیت و ثروتمند شدن به کتابهای دیگری هم نیاز دارد.

از دیگر دلایل ضعف توزیع کتاب است. اولا کتابفروشیهای اکثر شهرستانها ضعیف و بی پشتوانه مالی بوده و چارهای جز مانور دادن روی کتابهای کمکدرسی و همچنینن کتب عامه پسند ندارند. سود پایین فروش، تنوع بسیار کتابها و همچنین تفاوت زیاد سلیقه مراجعین کاملا کتابفروشان را مستاصل کرده و بسیاری را به تغییر شغل واداشته است.
در مورد کتابخانهها هم به گفته خود مسئولان به صورت میانگین برای "هر صد ایرانی تنها یک متر فضای کتابخانهای" وجود دارد. اما اگر این فضا به صد متر هم برسد تا زمانی که کتابخانه ها تا به این حد ناکارامد و ضعیف باشند نیتجه درستی حاصل نمیشود. از دیگر عواملی که میتوانند در پیدایش این معضل موثر باشند میتوان به عدم وجود تبلیغات رسانهای کافی در زمینه کتاب، کمبود پشتیبانی مالی مسئولان از کتابهای غیرعقیدتی و ناشران عمومی، ناآشنایی مردم از طرق یافتن کتابهای مناسب،و عدم فرهنگسازی و تشویق کودکان در مدارس به مطالعات غیر درسی اشاره کرد. تمرکز جغرافیایی کتابفروشی ها در یک نقطه خاص شهر،عدم اطلاع رسانی صحیح در معرفی کتابهای مناسب از سوی متولیان فرهنگی،کم کاری فاحش رسانه ملی در ترویج این فرهنگ،اهمال کاری ناخواسته خانواده ها در عادت دادن فرزندان به مطالعه،عادت کردن دانش آموزان در مدارس به مطالعه صرف کتابهای درسی و یا نهایتا کمک درسی که آموزش و پرورش در آن نقش بسزایی دارد و ...از جمله مواردی است که همچنان بر پایین بودن سرانه مطالعه در کشور تاثیر گذار است. با این حال بررسی ها نشان داده است که در بسیاری از خانواده های ایرانی هنوز فرهنگ مطالعه و کتابخوانی به عنوان یک سنت و یک اصل فرهنگی پذیرفته نشده است و با توجه به اینکه بسیاری از رفتارهای ما ایرانیها موروثی است عادت نداشتن به مطالعه نیز از پیشینیان به ارث رسیده است!
فرآوری: فاطمه شفیعی
منبع: www.tebyan.net